کمیلکمیل، تا این لحظه: 9 سال و 3 ماه و 9 روز سن داره

دوران مادرانه

البوم چهارده ماهگی 2

1395/1/29 19:36
نویسنده : بهاربانو
1,621 بازدید
اشتراک گذاری

هنوز سال نودو چهاره...مشغول خونه تکونی هستیم!

مهمونای راه دوریمون هم از راه رسیدن و وسط خونه تکونی ها دیدوبازدید زودتر از موعد هم داریم...

پسرم با پسرعموی یه سال از خودش بزرگتر،پارسا، جور و عیاقه و خدا رو شکر با هم سازگارندو دلشون برای هم تنگ میشه و اخرسب ها که میخوایم از منزل خانواده باباحمید برگردیم خونه خودمون برای هم بی تابی میکنن.اسم پسرم از زبون پارسا "نَنو" هستش!..خخخ!اسم پارسا هم "دادا"از قول نباتم...

امروز قرقره نخ رنگی های جعبه خیاطی رو با چسب نواری روکش کشیدیم تا دیگه یه سرشونو تو اتاق خواب پیدا نکنیم و بقیه شو زیر کابینتای اشپزخونه!!!البته کمیل هم کمک میکنه:

نتیجه کارمون:

امروز روز شستن لباس کثیف ها برای تمیز بودن تو سال نوئه...بدون شرح دیگه!با کمک پسرم:

اولین خیارشور بهار پز عمرم با حضور پررنگ پسرم...اینو میذارم تا یادم نره پسرم انگیزه درست کردن خیلی از خوراکی هایی که تا به حال بازاری میخریدمشون ولی از حالا به بعد و به بهانه ی کمیل سالم و خونگی میپزیم و میخوریم... خیلی چیزا رو...این یه نمونه شهراضی

و مهمونی تولد یکی از دوستای دانشگاهی مامان بهار که باتفاق پسرم رفتیم و همه دوستای مامان از دیدن و بازی کردن با پسرم سیرنشدن و تا دم رفتن باهاش سلفی میگرفتن،قولشو هم گرفتن که یه روز با هم بریم سریکی از کلاسای یونی.

خخخ... قراره عید کلی عیدی بگیرم!خخخ!

هفت سینِ کامل نشده ی ما... مطمئنم دیگه نمیرسم ازش عکس بهتری بگیرم!دلخور

کمیلِ خسته و هلاک از یک روز کامل سرو ته کردن خونه...

دو تا اتیش پاره ی منزل خانواده باباجون:

آخی...چقدر تو این ده روز باهم بازی کردن این دوتا...

پسندها (1)

نظرات (1)

صبا
30 فروردین 95 10:14
هر روز خوردنی تر و خواستنی تر از دیروز؛ دینگ دینگ ماشاالله بهش
بهاربانو
پاسخ
ممنون خاله صبای مهربون... ماشاءالله به مهدیار جون. خدا براتون حفظش کنه ایشالله