کمیلکمیل، تا این لحظه: 9 سال و 4 ماه و 9 روز سن داره

دوران مادرانه

دلم زمستونه...

1394/8/29 12:23
نویسنده : بهاربانو
434 بازدید
اشتراک گذاری

نمی شود بی اعتنا بود.نمی شود دید و انگار ندید.نمی شود ساده عبور کرد...

پسرکم!میخواهم سردترین هوای سال دل مسلمین را برایت بگویم...

فاجعه ی منا،اتفاق غیرمنتظره،وحشتناک و دهشتناکی بود که ده روز اخیرمان را زهر کرد و کاممان را تلخ. عیدمان را عزا و جامه مان را سیه پوش.

چشمانم را می بندم و برمیگردم به چهل روز پیش تر...به خدا حافظی ها و حلالیت طلبیدن ها... به"خوبی و بدی دیدین حلال کنین..." ها و به "خوش به سعادتتون" گفتن ها...

فکر میکنم به بیست و نه روز عحاشقی و دلدادگی با خدا،معبود،محبوب،معشوق...

به روز سی ام. به روز اخر.به رمی جمرات... به دیواری که روبروی ستون شیطان بود وداغ بود بر دل مومنین و انگار کافی نبود...برای دل خداپرستان و روی برتافتگان از شیطان...

و انگار لازم بود برای شادی دل اهریمن ،قربانی دادن.قربانی شدن زائر حاجی نشده و سر نتراشیده.قربانی شدن بانیان قربانی حلال خدا...

چشم باز میکنم به حالا... به پارچه های استقبال سیاه رنگی که نیامدن حاجی را فریاد می زنند؛که سور ولیمه حج را اعلام نمی کنند؛که خبر می دهند از داغ...

تف به روی سیاه و بی شرمت خاندان بی شرف سعود که مایه ننگ نژاد پاک عربی! و وای به روز و حالت با درک سطحی و نابخردانه ای که از اسلام داری و داده ای!

مادران یمنی کم بودند در عزای پسران و همسرانان کشته شده شان زیر پای شرطه هایی که مسئول انتظامات حج هرساله بودن و امسال سرباز قاتل متجاوز به حریم و حرم همسایه مسلمان؟! بانوان و مادران ایران، مصر ،نیجریه،پاکستان و... هم اضافه شدند به خیل نفرین کنندگان و لعنت فرستندگان به ابا و اجداد و امثالتان...

شمایید مسبب بی احترامی و توهین کوته فکران به ذریه پاک پیامبر ونسل عرب و سرزمین پاک وحی الهی.شمایید دلیل به راه افتادن شکاف تفرقه بین مسلمین عرب و عجم. و شمایید علت محرف شدن و دین و دل زده شدن بسیاری از نوجوانان و جوانان پاک فطرت که راه هدایتی برایشان نماند. و دیگر نمی شود با وجود تب داغ بی احترامی شبکه های اجتماعی دستشان را در دست خدا و پیامبرش گذاشت.

شمایید باعث و بانی یتیم شدن هزاران دختر و پسر چشم انتظار برگشتن پدر و مادر نورانی و متبرک شده شان به رنگ و بوی خدایی. شمایید دلیل اشکشان،بغض سنگین گلویشان، شکستگی عمیق دلهایشان و سختی های زین بعد زندگی شان... شمایید علت بی سایه سر شدنشان.

وای بر شما که به هر علتی زندگی همنوعتان را بی ارزش تلقی می کنید و به راحتی درباره برقرار بودن یا نبودن زندگی عده ی زیادی انسان حکمیت کنید،خدایی کنید...

(می دونم خیلی عقب موندم از تاریخ وبلاگ نویسی م ... شروع دانشگاه و گرفتن سفارش های جدید کاری و کمیل و خانه داری و همسرداری توجیه هام هستن ... که می دونم عذر بدتر از گناهه...جبران می کنم... تا قبل سال نو!!!

البوم هشت ماهگی+ نه ماهگی+ ده ماهگی+ پست ده ماهگی+ پست یازده ماهگی+خاطره زایمان 2 + کامل کردن پست های ناقص ارشیو) 

پسندها (7)

نظرات (6)

صبا
29 آبان 94 15:41
واقعا لعنت به آل سعود که داغی به دلمون گذاشتن که تا ابد مرهمی برایش نخواهیم یافت... مثل همیشه با قلم شیوایت گل کاشتی بهار بانو زود عقب موندگیها رو جبران کن که منتظر پستهای جدیدتم انشاالله تنتون سلامت باشه از دور زندگی عقب نمونی خواهر
بهاربانو
پاسخ
ان شاءالله.ممنون صبای خوبم.امیدوارم...
مامانِ نی نی
30 آبان 94 0:16
خدا صبرشون بده. خیلی سخت بود. منتظر تکمیل پستای ناقصت میمونیم.
بهاربانو
پاسخ
ان شاءالله... ممنون از پیگیری و صبرت عزیزم
صبا
3 آذر 94 16:23
راستی تم جدید وبت مبارررک خیلی خوشگله با گوشی اومدم معلوم نبود حالا که با کام اومدم دیدم خیلی نازه...
بهاربانو
پاسخ
مرسی
صبا
1 دی 94 11:43
تولدت یکسالگیت مباررررررک کمیل شیرین، عزیز خاله سالگرد اولین آغوش مادرانه ات مبارک بهار بانوجان
بهاربانو
پاسخ
ممنون ممنون
(̲̅P̲̅)(̲̅E̲̅)(̲̅G̲̅)(̲̅A̲̅)(̲̅H̲̅)
1 دی 94 20:04
______________&&&____&&& ______________&&&____&&& ______________&&&____&&& ______________&&&____&&& ______________&&&____&&& &&&&&&&______&&&____&&& &&&&&&&______&&&____&&& _____&&&______&&&_____&&&&&&&&&________&&& _____&&&______&&&_____&&&&&&&&&________&&& &&&&&&&&&&&&&&&____________&&&_________&&& &&&&&&&&&&&&&&&____________&&&_________&&& _______________________________&&&________&&& ______________________________&&&&&&&&&&&&& ______________________________&&&&&&&&&&&& &&& &&&______&&&&&______&&&&&&& &&&______&&__&&_____&&&&&&& &&&&&&&&&&&&&_____ &&& __________&&&________&&& __________&&&________&&&&&&& ____&&____&&&_______&&&&&&& ____________&&& ______________&&& _______________&&&& آپ کردم خوشحال میشم بهمون سر بزنین.
بهاربانو
پاسخ
مررررررررررسی.چشم
(̲̅P̲̅)(̲̅E̲̅)(̲̅G̲̅)(̲̅A̲̅)(̲̅H̲̅)
7 دی 94 18:58
امواج، لنگه کفش کودکی را از او گرفت. او روی ساحل نوشت: " دریا، دزد کفشهای من" آنسو تر، مردی که از دریا ماهی گرفته بود، روی ماسه ها نوشت: "دریا سخاوتمندترین سفره ی هستی"......... موج دریا آمد و جملات را محو کرد و برای من تنها این پیام را باقی گذاشت: " برداشتهای دیگران در مورد خودت را در وسعت خویش حل کن تا دریا باشی"