کمیلکمیل، تا این لحظه: 9 سال و 4 ماه و 16 روز سن داره

دوران مادرانه

من به دستان خدا خیره شدم معجزه کرد...

1394/3/9 13:44
نویسنده : بهاربانو
727 بازدید
اشتراک گذاری

 

 

چه زیبا خالقی دارم
 دلم گرم است می دانم
 که فردا باز خورشیدی 
 میان آسمان ، چون نور می آید  

 شبی می خواندم .... با مهر
 سحر می راندم ..... با ناز
 
 چه بخشنده خدای عاشقی دارم
 که می خواند مرا ، با آنکه میداند
                                            گنه کارم
 

friend - emoticonswallpapers.com

یک ، دو ، سه ، چهار ، پنج ، شش ، هفت ، هشت ، نه...

نه خرداد سال نود و سه...

انگار همین دیروز بود...

ولی واقعا یک سال گذشت...

از روزی که بودنت را در وجودم فهمیدیم

یک ربع مانده به تعطیلی بیمارستان و ما با چشم های نگران، خیره به دستان پرستار ازمایشگاه،دیدن برگه ازمایش و دنبال مقدار بتا گشتن و بالاخره... بله... شروع سفر شادمان بودنت در کنارمان تا به امروز...

من امروز از همین تاریخ سال گذشته خوشبخت ترم و شادی را در دستانم لمس می کنم...

سه سال زندگی دونفره خیلی شیک و رویایی ست

ولی حالا این تویی که به عکس های سه نفره مان رونق دیگری داده ای...

خدا را به خاطر لایق دانستنمان شکر...

شکر که لیاقت داشتن تاج مادری پیدا کردم...

شکر که هستی ...که هستید... پدر و پسر دلگرم کننده ی قلب بی تابم ...

سالگرد اومدنت تو قلبم مبارک... تشویق

پسندها (5)

نظرات (8)

صبا
13 خرداد 94 15:08
مامان بهار عزیز مبارکت باشه خدا آقا کمیل رو بهتون ببخشه چقدر زیبا نوشتی
بهاربانو
پاسخ
ممنون گلمنظرلطفته مهربون بانو... راستی چرا نمی تونم تو وبت نظر بدم عزیزم؟ errorمیده
مامانِ نی نی
16 خرداد 94 10:25
ممنونم بابت محبتی که بهم داشتی. کمیل عزیز رو می بوسم.
بهاربانو
پاسخ
خواهش میکنم...
مامان فاطمه سادات
16 خرداد 94 18:55
عزیزم چقد زیبا... واقعا خیلی خوشحالم که دوست وبلاگی به این خوبی دارم همیشه باهام دوست بمون دوست جونم گرچه من به اندازه خودت خوب نیستم
بهاربانو
پاسخ
نظر لطفته خانوم منم از این قضیه خیلی راضی م.خوبی و بزرگی بی حد خودته مهربون خاتون که منو لایق دوستی قشنگمون میبینی
مامان فاطمه سادات
16 خرداد 94 18:57
مبــــــــــــــــــــارکــــــــــــــــه
بهاربانو
پاسخ
ممنون گل بانو...
صبا
17 خرداد 94 22:45
بهار جون دست رو دلم نذار که از دست این بلاگفا خوووونه امروز دقیقا یک ماهه که سرویس بلاگفا غیرفعاله و کاربرانش نمیتونن هیچگونه دسترسی به مدیریت وبلاگاشون داشته باشن. تعجب نکردی که وبم یه ماهی هست که آپ نشده! پیغام دادن که برای تغییر سرور آسیب سخت افزاری وارد شده و ... خلاصه وبلاگامون تعطیله فعلا، بخش نظرات هم غیرفعال شده و فقط باید صبر کنیم ببینیم چی پیش میاد، امیدوارم با این وضعیت مطالب وبلاگ و نظرات قبلی از دست نرن چون احتمالش هست! خیلی حیفه خاطراتمون از دست بره دعا کن همون وبلاگ اصلی به دستمون برگرده عزیزم
بهاربانو
پاسخ
الهی...چرا آخه؟!حدسم نمیزدم چرا آپ نمیشی.فکر میکردم مشغول گل پسریتون هستی.یه پیشنهاد.بیا تو نی نی وبلاگ.منم اولش تو بلاگفا وب داشتم.انتقال مطالب بلاگفا تو منوی کار نی نی وبلاگ کمکم کرد و محیط راضی کننده ای داره
صبا
18 خرداد 94 15:06
بهار جون آخه مطالب و پستهایی که اینقدر واسه نوشتنشون زحمت کشیدم رو چیکار کنم. خاطرات شیرین پسرم و احساسات ناب مادریم بود که متاسفانه جای دیگه ای هم ثبتشون نکردم فعلا صبر میکنم ببینم چی پیش میاد، الان خاطراتش رو تا جایی که میتونم توی فایل ورد مینویسم که از خاطرم نرن و بعد انشاالله خدا بخواد وبلاگ که درست شد اونجا منتقلش کنم دوباره پیغام گذاشتن که تمام تلاششون رو میکنن که مطالب وبلاگها رو تا آخرین ثانیه ها بازیابی کنن باید صبر کنیم فعلا توکل به خدا ...
بهاربانو
پاسخ
صبا جونم غصه نخور ایشالله حل میشه
صبا
19 خرداد 94 9:37
بهارجون نمیدونم چرا تاحالا بفکرم نرسیده بود اینکه: الان فقط به مدیریت وبلاگ دسترسی ندارم ولی همه مطالب هنوز سرجاشه یهو بفکرم زد همه مطالبمو توی فایل وورد کپی پیست کنم تا اگه احیانا بعد از درست شدن بلاگفا، وبلاگم تغییر کرد یا مطالب و پستها پاک شدن یه نسخه ازشون داشته باشم و توی وبلاگ جدید وارد کنم، نمیدونم چرا تاالان اینکارو نکرده بودم دیگه خیالم راحت شد اگرم وبم فنا شد یه نسخه از تمام نوشته ها و عکسها دارم مدیون توام چون بعد از پیام تو جرقه زد مغزم
بهاربانو
پاسخ
خوشحالم از خوشحالیت عزیزم...
nilia
25 خرداد 94 14:41
میتونم لینکتون کنم
بهاربانو
پاسخ
بله عزیزم با کمال میل