کمیلکمیل، تا این لحظه: 9 سال و 4 ماه و 9 روز سن داره

دوران مادرانه

جا افتاده ها...

1394/6/30 20:44
نویسنده : بهاربانو
509 بازدید
اشتراک گذاری

(این یادداشتها رو تازه کشف کردم تو یکی از پوشه های گوشیم...گذری به شش ماهگی پسرم...)

مثل دیشبی

دیشب حمید خسته بود و ساعتای یازده و نیم خوابید. کمیل خوابشو گرفته بود و داشت برای شب زنده داریش بیدار میشد! که چند لحظ بعد هم بیدارشد.

من و کمیل ساعت یک و نیم بامداد:

من: لالا لالا لالا لالا... بخواب نازم ... گل یاسم...

کمیل: (چشما اندازه توپ گلف،در جستجوی وسایل جالب اتاق) اووووووم...اووووووم....اَبووووووو...اَبوووو....(همه ی اینا رو با ناز و کشدار هم میگه نصفه شبی!!)

 

اره یا نه!؟

صبح ها وقتایی که کمیل میخواد بیدار شه و غلت زدنا و پهلو به پهلو شدناش مال خواب دیدن نیست،فقط یه راه فهمیدن داره. ده ثانیه بعد شروع می کنه به حرف زدن با خودش و درودیوار.

شبا وقتی میخواد بخوابه، تیله های مشکی نگاهش دور و بر اتاق و وسایل خونه می چرخه... می چرخه... میچرخه...یه دفعه چشاش بسته میشه و میخوابه.همین!.)...

 

مثل امشبی...

ساعت دوازده و نیمه.رادیو قرآن داره تلاوت پخش میکنه.همسر خوابیده، کمیل نه اما...

نمی خواد بخوابه،شیر نمیخواد ، نمی خواد بغلش کنم ؛ فقط می خواد روی پتوش ولو باشه، اِن بار به چپ و راست بچرخه،باخودش بازی کنه، دستاشو تا مچ بخوره و با زبون عجیب و غریبش وراّجی کنه...

 

شیار صدو چهل و سه...

امشب شبکه افق این فیلم رو نشون داد.خیلی وقت بود میخواستیم ببینیمش نمیشد.

دلم برای علی اکبرِ علی اصغر شده ی الفت پر کشید... و برای خودش اتیش گرفت ، هنوزم... وقتی به کمیل نگاه می کنم ویادش می افتم.

فردا دویست و هفتاد تا شهید غواص تفحص شده میارن دانشگاه تهران،معراج شهدا...

خدایا... دل مادراشون...!

 

   

پسندها (6)

نظرات (7)

صبا
1 مهر 94 13:54
فداش بشم جیگر خاله بانمممممک ببوسش ازطرفم
بهاربانو
پاسخ
عزیزمی
مامانِ نی نی
2 مهر 94 19:37
قربون اون دستاش که تا مچ میخوره. عزیز دلم آبوووووو چیه دیگه؟ ووووووووی بخورم تو رو
صبا
4 مهر 94 11:15
راستی بهارجون پروژه ی مذکور که منتظرش بودی بالاخره به اتمام رسید و تجربیات حاصله در وبلاگ ثبت شد
بهاربانو
پاسخ
سلام صبای خوبم چشم حتما.ببخشید دیر به دیر میرسم بیام وب خوشگلت.کلاسامون شروع شده،سرم خیلی شلوغه
پارمیس
5 مهر 94 21:52
سلام عزیزم رمز و براتون خصوصی فرستادم
بهاربانو
پاسخ
ممنون
مامان آقا محمد
8 مهر 94 15:21
خواهری
9 مهر 94 20:34
کمیل شیرین من
بهاربانو
پاسخ
ممنون خانوم گل