کمیلکمیل، تا این لحظه: 9 سال و 4 ماه و 14 روز سن داره

دوران مادرانه

حال این روزهای ما

1394/4/4 20:22
نویسنده : بهاربانو
1,246 بازدید
اشتراک گذاری

دلم یه تنوع بزرگ میخواد...

حسابی حوصله م از حال و احوال این روزا داره سرمیره... از گرمای زیاد سبزوار که مجبورمون میکنه وقت زیادی رو تو خونه بگذرونیم. میشه بی خیال همه چیز شد و زد بیرون ولی می ترسم کمیل گرما زده شه. می ترسم از اسهال شدنش(ببخشیدا...!!!) تو این روزایی که هر چیزی دم دستشه رو مثل زامبی گاز میگیره( مثل چونه من، سر شونه م، دماغ باباشو خندونکو...) و دندونش اذیتش میکنه و در نمیاد...اوووف! از جایی شنیده م اگه پدر و مادرا می دونستن بچه برای هر دندون چه سختی ای(!) میکشه واسه جوونه زدن هر دندونش براش شتر قربونی میکردن... الهی بمیرم.کمیل چی میکشه این روزا. حاضرم همه درداشو بکشم و اذیت شدنشو نبینم. آره ترسم  از این اینه که حالش بد شه. زورم به اینجا رسید و خونه تکونی مجازی!

حالا که پسرم بزرگتر شده و منم دارم باهاش بزرگ میشم فکر میکنم دیگه فرمتِ نوشته های وبلاگمون باید یه تغییراتی بکنه و مردونه تر شه. جای حرفای مادر و پسری شه. از فانتزی بودن در بیاد و در شان مرد کوچیک خونه مون بشه...پس بسم الله.

پسندها (3)

نظرات (5)

همراه رایانه
5 تیر 94 12:55
همراه رایانه مرکز پاسخگویی به سوالات کامپیوتری، موبایل، تبلت شماره تماس : 9099070345 www.poshtyban .ir
صبا
6 تیر 94 15:02
سلام به دوست عزیزم اولا دکوراسیون جدید خونت مبارک خوشگله انشاالله پر بشه از نوشته های شاد و سرشار از انرژی دوما وبلاگم فعلا فنا شده تلقی میشه و این زلزله خونم رو خراب کرد ضد زلزله که نبود آخه هنوز دسترسی به مدیریت وبلاگ ندارم سوما درفکر ساخت خونه جدیدم آدرسش رو وقتی ساختم برات میذارم چهارما التماس دعا... کمیل جونو ماچ کن
بهاربانو
پاسخ
سلام صباجان.ممنون ایشالله.اشکالی نداره فدای سرت،تنت سالم.منتظر خبرای خوبت هستم نازبانو.محتاج دعاتون هستیم
مامانِ بی قرار
7 تیر 94 9:32
بهار سه بار نوشتم نتم قطع شد. کمیل ناز ما امروز 6 ماه و 6 روز سن داره. الهی سالیان سال سلامت و خندون باشه.
بهاربانو
پاسخ
عزیزم...الهیییی...ممنون از نظرپر محبتت
مامان نازی
10 تیر 94 12:05
سلام بهار خانوم وای که منم چقدر تنوع میخام این پستتونو که خوندم انگار که خودم نوشته بودم اخه منم خیلی حوصلم سر رفته و با این کوچولو ها هم خیلی نمیشه جایی رفت ایشالله همیشه سالم باشند
بهاربانو
پاسخ
روزهای در در رفتن در راهه...
مامان فاطمه سادات
12 تیر 94 16:27
عزیزم وقتی نوشته هات رو خوندم یاد حال و هوای پارسال خودم افتادم روزایی که از گرمی زیاد بیرون نمیومدم به خاطر سادات اما چند وقتی که گذشت داشتم حالت افسردگی میگرفتم توصیه دوستانه ای برات دارم اگه امکانش هست چند شب در میون از خونت بیا بیرون تا یه بادی بهت بخوره کمیل جون رو ببوس
بهاربانو
پاسخ
بله دقیقا. ما هم بالاخره دلو به دریا زدیم