کمیلکمیل، تا این لحظه: 9 سال و 4 ماه و 16 روز سن داره

دوران مادرانه

نگرانی های تموم نشدنی من...

1393/6/10 11:37
نویسنده : بهاربانو
1,394 بازدید
اشتراک گذاری

سلام عزیز دلکم...

از دو سه روز پیش که درد دلای زیر شکمی اذیتم می کرد داشتم نگران و نگران تر میشدم...خطا یه بارم اصلا حواسم نبود غلت بدی زدم احساس میکردم بدتر شدم...گریهتا اینکه دیشب بابا حمید ساعت 6صبح برام از خانم شهابی نوبت گرفت ...

 

 

شب با باباحمید و مامان حلیم خودم و اجی ستاره(قربونشون بشم اینقدر هوای مارو دارن) رفتیم دکتر...وقتمون برا ساعت هشت و نیم بود ولی ما بنابر تجربه قبلی!! و به اصرار باباحمید رفتیم یه کم چرخیدیم برای شما یه چیزایی ببینیم...بیچاره باباحمیدت دل تو دلش نبود ولی به روم نمی اورد نگران تر نشم ... ولی بالاخره چهار سال زندگی مشترک این حسنو داره که با زیر وبم خصوصیات هم اشنات میکنه... خجالت

خلاصه نازنینم...ساعت یازده رفتم داخل ...دفترچه مو دراوردم ...سئوالامو یکی یکی برا خانم دکتر گفتم...گفتم منو سونوی ان تی نفرستادین...گفت قبلی غربالگری اول بوده وقتی اونوانجامبدی این یکی لازم نیست بعدشم شما الان تو هفته هفده هستی دیگه دیر شده...قرار شد اخرین سونوم رو هم براش ببرم.

گفتم تازگی ها ترشحات بی رنگ غلیظ بی بو دارمغمگین معاینه کرد گفت رحمم مستعد محیط باکتریال هستش و برام داروهای گیاهی نوشتغمگین

برا کم کاری تیروئید هم که چند روز قبل دوباره فرستاده بودم ازمایش گفت از این به بعد روزی ناشتا نصف لووکسین مصرف کنم. عزیزدلکم برای دردای زیر دلم پرسید اگه دو طرف دلت درد می کنه شاید نشونه زایمان زودرس باشه.ولی من سمت راست دلم بیشتر از چپ درد میکنه بهش هم گفتم یه بار دمرو غلت زدم.گفت جای نگرانی نداره...ان شاءاللهخطاخطا

عزیزم یه مشکل دیگه ای که من دارم اینه که با اینکه هشت وعده متوسط غذا میخورم بازم همش ضعف دارم و احساس گرسنگی...خجالتکه خانم دکتر خیلی تعجب کرد و گفت چقدر زیاد کردی؟ گفتم نه کیلو...گفت خیلی زیاده نباید تا الان اینقدر می بود...غمگینخطاقرص های تقویتی پریناتالمو قطع کرد...نشاسته رو هم محدود کرد به جاش روزی سه تا میوه مختلف دو لیوان شیر با هر غذا سبزی و گوشت قرمز و مرغ تجویز کرد(ماهی به خاطر داشتن جیوه نمی تونم بخورم...مگه اینکه از یه جای مطمئن پرورشی استخری پیدا کنیم... که نگران نباش تا باباحمید و داریم غم نداریم دلبند مامان)

بهشون گفتم احساس دستشویی رفتن بهم دست نمی ده ولی وقتی میرم طولانی میشه(ببخشیداااااااااا!!!) گفت چون نشاسته و قند مصرف میکردی احتمال دیابت بارداری داری...دلشکسته

خلاصه عزیزم برام یه عالم داروهای جدید+ سونوی غربالگری دوم +سونوی چهاربعدی (برای نگرانی من از سلامتی شما)+ازمایش قند ناشتا نوشت...غمناک

برگشتنی تو راه بابا حمید خیلی نگران بود،به وضوح می دیدم بغض کرده...ما رو بودن شما تو زندگیمون خیلی حساب کردیم عزیزم ...دلمون خیلی گرفت...باباحمید همش میگفت ان شاءالله چیزی نیست نگران نباش...وقتی رسیدیم خونه من یه کمی تو اتاق گریه کردم ولی زودی اومدم بیرون که بقیه نگران نشن.حمیدم هم همش بهم نگاه می کرد ببینه بغض دارم یانه ...ان شاءالله امروز یا فردا میریم ازمایشا و سونوها رو انجام میدیم از سلامتی شما خیالمون راحت بشه. تنها اتفاق خوشحال کننده دیشب این بود که صدای قلب کوچولوت همه مطبو پر کرده بود و 152تا تو دقیقه می زد.تعجب..با اینکه من کم خونی و فشار ضعیف دارم شما ماشاءالله به من نرفتی و قلبت خیلی خوب میزنه...الحمدلله...چشمک

خدا یا راضی ایم به رضای تو هر چی که تو برامون مقدر کنی برامون خیر و صلاحه .خودت مواظب خانواده کوچیک سه نفرمون باش ... مثل همیشه.

پسندها (6)

نظرات (15)

pichak
10 شهریور 93 13:52
سلام دوست عزیزم ..نگران نباش انشالله چیزی نیست بیشتر این علائمی که نوشته بودی طبیعیه ...این فسقلی تا بزرگ بشه و به دنیا بیاد همش استرس داری ..به امید خدا تا آخرش خوب و خوش بگذره انشالله..من رفتم تو هفته 27 واسه ما هم دعا کنین راستی خوب کاری کردی نشاسته رو کم کردی منم خود به خود از این هفته مجبور شدم کم کنم رژیم با وجود بارداری خیلی سخته
بهاربانو
پاسخ
ممنونم از دلگرمیت مهربونم...برامون دعا کن ...خیلی محتاج دعاتونیم...
مامان گلشن
10 شهریور 93 15:23
سلام/توکل به خدا کن وسعی کن زیاد ذکر بگی.همیشه خودتون ونی نی عزیزت سلامت باشید
بهاربانو
پاسخ
ان شاءالله گلشن خانم ناز شما هم در پناه خدا سالم و سلامت بمونه گلم...ممنون از کامنت محبت امیزتون ...برامون دعا کنین
مامان پریناز
10 شهریور 93 18:32
سلام عزیز دلم نگران نباش ایشالا هیچی نمیشه فقط قران بخون خیلی خوبه و اروم میشی. بارداری این نگرانی ها و استرسها رو داره منم حتما برات دعا میکنم و مطمئنم این پسر شیطون شما سالم وسلامت میاد تو بغلتالبته خود منم دست کمی از تو ندارم منم دو روزه زیر دلم خیلی درد میکنه و سفت میشه دیشب هم انقدر دردم یاد بود که فکر کردم خدای نکرده بچم داره دنیا میادخلیل حس بدی بود ولی خدا روشکر چند دقیق بیشتر طول نکشید و خوب شدم. تو هم برای من خیلی دعا کن.خیلی استرس دارم و نگرانم
بهاربانو
پاسخ
ممنون از حرفای قشنگت ...حتما عزیزم براتون دعا می کنم...شمام بعد از نمازات منو یادت نره مهربون...
مامان سیما
11 شهریور 93 1:12
عزیزم هیچ نگران نباش خدایی که اون نی نی پسر کوچولو رو به ما داده خودشم مراقبش هست ... میسپاریمش دست خودش
بهاربانو
پاسخ
صد البته سیماجونم...ممنون از دلگرمیت...برامون دعا کن گلم.ان شاءالله خدا گل پسر شما رو هم براتون زیر سایه مامان سیما و باباییش حفظ کنه
مامان وبابا
11 شهریور 93 1:42
سلام عزیزم اصلانگران نباش همه چیزرابسپاربه خدامنم ازجوارحرم حضرت معصومه برات دعامیکنم
بهاربانو
پاسخ
خیلی ازت ممنونم عزیزم.واقعا به دعاتون محتاجم تا از نگرانی در بیام...ان شاءالله امام رضا حافظ گل شما باشه مهربونم
مامان فاطمه السادات
12 شهریور 93 14:39
سلام مادر خانم عزیزم اصلا اصلا اصلا نگران نباش چون که به نظر من این استرس ها بدتر از هر چیزیه.بیشتر سعی کن آرامش خودتو حفظ کنی و به همسرت روحیه بدی. سعی کن این روزای شیرین بارداری رو به خوبی بگذرونی.روزی میرسه که همه اینا خاطره میشه،خیلیها حسرت همین خاطرهای پر استرس رو میخورن.خدارو شکر کن که همسر به این خوبی داری که انقدر نگرانته،خیلی ها حسرت همین همسر رو میخورن.
بهاربانو
پاسخ
عزیزم ممنون از لطفت...برم دعا کن لطفا.شما که بیشتر از ما دعوت میشین حرم ما رم یادتون نره...
فاطمه ع
13 شهریور 93 12:21
سلام عزیزم ان شاا.. که چیزی نیست و این روزا به سلامتی میگذره و بعدا خاطره میشه
بهاربانو
پاسخ
ممنون گلم...اره میگذره ولی گاهی سخت...ممنون از اظهار لطفت مهربونم.
مامان فرشته كوچولو
15 شهریور 93 10:08
سلام عزيزم بچه كه مياد تا آخر عمر واسه مامان و باباش نگراني داره و اين چيزا طبيعيه توكلت به خدا باشه ، منم حرم امام رضا ميرم اگه لايق باشم واسه همه دوستام و نينيهاشون دعا ميكنم منتظر خبراي خوبت هستم بووووس
بهاربانو
پاسخ
عزیزم ممنون خیلی به دعاتون نیاز دارم...فراموشم نکنین.
الی
27 شهریور 93 14:43
http://loux2014.mihanblog.com اگر میخوای ی اتاق نی نی متفاوت داشته باشی به وبلاگ من سر بزن
بهاربانو
پاسخ
بله چرا که نه...حتما میام...
مامان فاطمه السادات
30 شهریور 93 14:28
عزیزم نیستی،بهتری؟ بهم سر بزن
بهاربانو
پاسخ
سرزدم با تاخیر چند هفته ای ... ممنون از محبتت
مامان فاطمه سادات
2 مهر 93 11:07
وای تورو خدا بیا دارم از دلنگرونی میمیرم حالتون خوبه؟
بهاربانو
پاسخ
خدا نکنه...ان شاءالله همیشه سالم و سلامت باشین...خیلی خیلی بیشتر به دعاتون نیاز دارم ...اتفاقات نه چندان خوبی افتاده...محتاج دعای دوستای خوبمم.
فرشته كوچولو ما
5 مهر 93 21:58
سلام عزيزم ديگه مادر شدنه و يه عمر نگراني از بابت بچه ، ولي خدا كمك ميكنه اميدوارم مشكلي نباشه و ني ني سالم باشه ، ماهم براتون دعا ميكنيم و شماهم براي ما
بهاربانو
پاسخ
اره نگرانی عمری مون شروع شد فقط انشاءالله با دعای شما سالم به دنیا بیاد خیالم خیلی راحت تر میشه. مگه نه؟! الان همه چی رو حدس و گمانه...خدا کمکمون کنه... خیلی استرس دارم...
✿نسیم✿
2 آبان 93 11:40
سلام خوبی؟ بارداری؟؟ خوشبحالت چند ماهته؟؟
بهاربانو
پاسخ
سلام عزیزدلم...اره گلم...ممنون...شش ماه
مامانـــــ
9 آذر 93 19:28
سلام عزيزم.ان شاالله به سلامتي ني ني بياد بغلت
بهاربانو
پاسخ
سلام گلم ممنون